۳۲ مطلب با موضوع «کل شی یرجع الی اصله» ثبت شده است

 

داره هر کسی با زبون خودش تو رو عاشقونه صدا میکنه تو اسم خدایی و هر کس میاد داره یا رضا یا رضا میکنه.....

 

 

 

 

 

 

پ.ن : نیمی از وجود من در حرم  و بین آدم ها جا مانده است و من هر روز نیم دیگر از وجودم را با خود حمل میکنم که هر لحظه آرزوی وصال دارد....

 

پ.ن : بهترین لحظات زندگی من اینجا گذشت...

بی هیچ شکی شما عشق اول و آخر زندگی من هستید....

تولدتون مبارک آقای خوبی ها.... :)

 

پ.ن : عکس هم از خودم ، آخرین سفرمان ، شب مبعث :)

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۶
محدثه مهران فر

 

من ضدی دارم

آن قدر فریب کار که آن را

" خود" پنداشته ام.

حالا

من از خود برای " تو" شکایت آورده ام.....

 

 

* فاضل نظری

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۵ ، ۲۲:۳۵
محدثه مهران فر

 

عاشقی دردسری بود نمی دانستم

حاصلش خون جگری بود نمیدانستیم

 پرگرفتیم ولی باز به دام افتادیم

شرط ، بی بال و پری بود نمیدانستیم

 آسمان از تو خبر داشت ولی ما از تو

سهم‌مان بی خبری بود نمیدانستیم

 آب و جاروی در خانه ما شاهد بود

از تو بر ما گذری بود نمیدانستیم

 این همه چشم به راهی نگرانم کرده

عاشقی دردسری بود نمیدانستیم

تا ظهورت چقدر فاصله داریم آقا؟

آه از جمعه ی بی تو گله داریم آقا

رفته بودی که بیایی چقدر طول کشید؟

عرض کردیم نبودی و سحر طول کشید

ما برای خودمان اینهمه گفتیم بیا؟

نذر کردیم به پای تو بیفتیم بیا



*صابر خراسانی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۵ ، ۱۹:۵۷
محدثه مهران فر
 

 

 

 

چگونه بر فراق " تو" صبر کنم؟؟؟
۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۶:۲۰
محدثه مهران فر

 

 

گریه میبارم ز بس گنهکارم.....

 

 

+حال امشبم....

 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۰۳:۱۱
محدثه مهران فر

 

 

صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُون..........


( آری ایمان دلهای ما ) رنگ آمیزی خدایی است و کیست که رنگ آمیزیش بهتر از خدا باشد؟ و ما پرستندگان اوییم.

 

 

 

 

 

+قشنگ تر از این آیه هم داریم؟؟؟

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۲
محدثه مهران فر

 

 

 

فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ......

 

 

 

                                     همانا به سوى تو گریختم.....

 

 

 

 

 


+ حال امشبم....

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۳۰
محدثه مهران فر

 


پارسال شب محرم در دفتر سبز رنگم نوشته بودم:

امشب شهادت نامه ی عشاق امضا میشود

و زیرش با درد اضافه کرده بودم : یعنی میشه امشب قبولم کنی؟؟؟ کمکم کن... کمکم کن....

وقتی امروز اتفاقی دفتر سبز رنگم را پیدا کردم  گریه ام گرفت و با تمام وجود برای حال و هوای آن روز هام اشک ریختم.....

خدایا... امشب هم شهادت نامه ی عشاق را امضا میکنی؟؟؟





+ درد در تک تک سلول هایم نفوذ کرده است...
 

 

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۵۴
محدثه مهران فر

 

 

فَلَمَّا أَن جَاء الْبَشِیرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیرًا قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ

﴿۹۶﴾

 

پس چون مژده ‏رسان آمد آن [پیراهن] را بر چهره او انداخت پس بینا گردید گفت آیا به شما نگفتم که بى‏شک من از [عنایت] خدا چیزهایى میدانم که شما نمیدانید

(۹۶)

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۵۶
محدثه مهران فر

 

 

گاهی وقتا حوصله ام سر میرود ار این دویدن و از این نرسیدن......

 

 

 

 

پ.ن : نقطه سر خط!

 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۵۷
محدثه مهران فر