کیک اقیانوس*

شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۹، ۱۱:۲۷ ب.ظ

 

من و زینب حدود یک سال پیش باهم یک انجمن مخفی ادبیات راه انداختیم و آخرین پنجشنبه ی هر ماه با کیسه هایی پر از کتاب همدیگر را در متروی چهارراه ولی عصر میبنیم. علامت مخصوص خودمان را بهم نشان می دهیم و بعد بلند بلند می خندیم.

راستش موضوع کتابهایی که رد و بدل می شود اکثر وقتها مشخص است. کیسه ی سنگین من پر از کتابهای قطور کلاسیک و تاریخ ادبیات است و تمام مدتی که با یک دستم میله ی مترو را گرفته ام، دست دیگرم زیر بار عنوانهای کتاب له میشود. ولی برعکس من، همیشه زینب با کوله پشتی یک وجبی اش می آید و در کمال خون سردی دست میکند توی کیفش و چند جلد کتاب کم حجم و داستانهای کوتاه آمریکایی درمی آورد و میگذارد کف دستم.

آخرین باری که دیدمش، گفتم من دو کیلوگرم ادبیات روسیه و فرانسه را تا اینجا خرکش کرده ام، آن وقت تو کل آمریکا را در یک کوله جا داده ای و از این طرف به آن طرف میدویی... و راستش را بخواهید من شیفته ی ادبیات جا خوش کرده در کوله ی زیبنم... ادبیاتی که میتوانی مثل یک آدامس از جیبت در بیاوری و بجویی و مزه های شیرین و گاه عجیب و غریبش را زیر دندان حس کنی... و خب برای منی که آخر هفته ها وقت سر خاراندن ندارم این عالیست. اینکه یک کتابی باشد دم دستت که موقع هم زدن خورشت قیمه بادمجان راحت در دستانت جا بگیرد. بدون آنکه آرنج و شانه ات زیر حجم انبوهی از کلمات درد بگیرند.

پنجشنبه، داشتم اولین دستور از کتاب آشپزی جدیدم را درست میکردم و کتاب اقیانوس جا چیور زیر کاسه آردهای الک شده بود، همسرم آمد برای خودش چای بریزد که چشمش به کتاب افتاد. برش داشت، ورقش زد و گفت "اسم کیکی که می پزی چیه؟" گفتم کیک شکلاتی و یک لحظه خودم از این اسم دم دستی حالم بهم خورد. امین ابرویش را بالا انداخت و گفت "از این به بعد بهش میگیم کیک اقیانوس"

کیک اقیانوس... کیک اقیانوس... سه چهار بار تکرارش کردم و هر بار بیشتر از بار قبل عاشقش شدم... لیسک را در هوا چرخاندم و گفتم "کیک اقیانوس... ترکیبی از شکلات فراوان، آرد، شکر و تخم مرغ... این فوق العاده است... نه؟"

بله این دستور پخت فوق العاده بود. وقتی که از فر درش آوردم بوی شکلات تا مغز استخوانم نفوذ کرد و چند لحظه ای چشمانم را بستم و اقیانوسی را تصور کردم پر از شکلات مذاب... کیک اقیانوس برعکس کیکهای اسفنجی بافت منسجمی دارد و زیاد پف نمیکند. راستش را بخواهید به نظرم این کیک به درد یک عصر پاییزی و قرارهای دو نفره می خورد و مناسب مهمانیهای بزرگ و تولد نیست... چرا؟ خب از اسمش پیداست... اقیانوس... شما دوست دارید با محبوب ترین فرد زندگیتان در اقیانوس شنا کنید یا با تعداد زیادی از آدم ها؟

برای تزیین کیک از باتر کریم استفاده کردم. یادم می آید یک سال پیش با اصرار مادر و همسرم یک کلاس شیرینی پزی رفتم. خب من انتظار داشتم وقتی از کلاس برمیگردم کل دستهایم آردی باشد و دهانم پر از مزه های شگفت انگیز ولی این طور نشد و وقتی با هیجانی وصف ناپذیر روی صندلیهای مینیاتوری کلاس نشستم و با دقت به میز صورتی رنگی که زن پشت آن ایستاده بود، زل زدم ، زن یک کیسه پودر کیک را روی میز گذاشت و گفت "کیکمون رو با پودر آماده درست میکنیم..." همان لحظه سر جایم میخکوب شدم... پودر آماده؟ این همه پول داده بودم که کسی یادم بدهد با پودر آماده کیک بپزم؟ تمام مدت کلاس که داشتیم فقط تزیین کیک یاد میگرفتیم احساس حماقت میکردم!

در بین صحبتهای کلاس وقتی نوبت به خامه کشی رسید، زن با قاطعیت گفت که هیچ وقت باترکریم درست نکنیم. چون کره های ایرانی خوب نیستند و مزه اش وحشتناک است.

از آن روز، درست کردن باترکریم مثل خوره روحم را میخورد. مخصوصا که بعدترش در یک جشن عروسی در سرزمینهای غربی کیکی خوردم با فیلینگ باتر کریم و مزه اش هنوز زیر زبانم جا خوش کرده... مشکل کار کجا بود؟

راستش خیلی تحقیق کردم و نتیجه این بود که برای درست کردن باترکریم باید از کره ی گاوی خالص استفاده کنیم و این نوع کره را به راحتی میشود از لبنیاتی سر کوچه خرید! کره های بسته بندی مقداری نمک دارد، این نمک باعث میشود وقتی کره را با سرعت بالا میزنید کره آب بیاندازد...

پنجشنبه، شادمان از کشفیات خودم، با بذل و بخشش لابه لای کیک باتر کریم مالیدم و با خودم گفتم برای کیک اقیانوس نباید کم گذاشت.

برشی از کیک اقیانوس را درون ظرف برای خودم گذاشتم و روی کاناپه دراز کشیدم و کتاب اقیانوس را باز کردم:

"ما این روزها در آشپزخانه غذا میخوریم، سر میزی مزین به یک تنگ شیشه ای با ماهی قرمز در آن"

جمله تمام نشده، یاد این افتادم که امسال عید ماهی نخریدیم و بعد یاد ماهی چند سال پیش افتادم و اینکه توانستم به تمام ترسم غلبه کنم و ماهی را دستم بگیرم و آبش را عوض کنم. همسرم میگوید ماهی های قرمز دلگیرترین موجودات عالم اند و ناخود آگاه نمیدانم چرا یاد متنی افتادم که هر چه فکر میکنم از کیست یادم نمی آید. در متن نوشته بود تمام دنیا میگوید آب.. حتی ماهی در آب میگوید " آب".

” شام کالباس سرد داشتیم با سالاد سیب زمینی. وقتی اولین قاشق از سالاد را در دهنم گذاشتم فوری آن را تف کردم، زنم گفت ای بابا میدونستم اینطور میشه. شیشه بنزین سفید فندکت رو گذاشتی توی انباری، لابد من با سرکه عوضی گرفتم!"

آب دهانم را قورت دادم و چپ چپ به کیک اقیانوس زل زدم و با خودم فکر کردم شاید انتخاب اسم اقیانوس برای این کیک خیلی هم خوب نبوده، و کمرم از تصور مزه ی بنزین در غذا تیر کشید و به امین گفتم " فکر کنم دیگر هیچ وقت دلم نمیخواهد سالاد سیب زمینی بخورم! ولی بعد یکهو یاد سالاد سیب زمینی های دختر عمه ام افتادم و دلم ضعف رفت و سریع جمله ام را اصلاح کردم " البته به جز سالاد سیب زمینی های نرگس..."

بله کتاب اقیانوس جان چیور، کتابی نبود که بعد از خواندنش هوس خوردن یک غذای مفصل بکنم، آخر شما باشید بعد خواندن و تصور کردن صحنه ای که زن روی کتلت ها اسپری حشره کش میپاشد دلتان میخواهد غذا بخورید؟

کیک اقیانوس تا پایان کتاب کنار دستم روی مبل بود. امین نیمی از کیک را درجا خورده بود و هی سرتکان می داد و می گفت این عالیه...

کیک را از روی مبل برداشتم و سعی کردم مزه بنزین و حشره کش را فراموش کنم. اولین چنگال را در قلب کیک فرو کردم و چشمانم مسیر حرکت چنگال به دهانم را دنبال کرد، یکی از تک نوازی های کیهان کلهر از تلویزیون پخش میشد و من دلم نمیخواست محتویات کیک را قورت بدهم چشمانم را بستم و خودم را روی قایقی در اقیانوس تصور کردم. فقط من بودم و تا چشم کار میکرد آب بود و آب. و قایق با هر نتی که کیهان کلهر میزد بالا و پایین میشد و کلمات جلوی چشمان من رژه میرفتند...

همه چیز در دنیا میگوید آب حتی ماهی در تنگ میگوید آب... "دیدی همه آبند؟ همه جا صدای آب است همه عطش دارند همه العطشند..."*

 

 

* اقیانوس نام کتابی از جان چیور نشر افق آن را در قطع جیبی چاپ کرده است.

*این قسمت از کتاب طوبی محبت نوشته شده ، کتاب طوبی محبت مجوعه ای از مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی است.

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۱۰/۲۰
محدثه مهران فر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">