فعل میتوانم را صرف میکنم

چهارشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۷، ۰۶:۰۴ ب.ظ

 

دیشب وقتی داشتم با یک دستم محتویات درون قابلمه را هم میزدم و با دست دیگرم در یخچال را گرفته بودم   و با شانه سمت راستم گوشی موبایلم را نگه داشته بودم و  بلند بلند برای همسرم لیست موادی را که باید میخرید میگفتم یاد روزهایی افتادم که وقتی از دانشگاه می آمدم با خانه ای تمیز رو به رو میشدم و بوی غذایی که هوش از سرم میبرد  و مادرم را میدیدم که با حالت خاص اش پشت سینک ظرف شویی در هاله از نور ایستاده بود و بقایای ظرف ها را میشست و من همیشه در تعجب بودم که مادرم چگونه به همه ی کار هایش میرسد ، خنده ام گرفت ، همسرم گفت چی شد؟؟ در یخچال را ول کردم گوشی را از لای شانه برداشتم و گفتم : میدونی یاد اون روزایی افتادم.... آخخخخ سوپم سر رفت!

گوشی را گذاشتم روی کابینت ، دستم را درون موهای فرو کردم و با خشم به گازی که نیم ساعت پیش تمیزش کرده بودم و حالا دوباره کثیف شده بود خیره شدم و با درد فریاد کشیدم: امین واقعن چه جوری مامانم به همه کاراش میرسه؟؟

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۲۳
محدثه مهران فر

نظرات  (۲)

۲۳ آبان ۹۷ ، ۱۸:۱۲ شاهزاده جوان
:)
پاسخ:
:)
واقعا چطوری؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">