من از حسرت غیر تو خالی ام.....
+ یه دوستی داشتم ، همیشه قبل از ماه رمضون حلالیت میطلبید و میگفت دلم نمیخواد ماه رمضون رو با شونه های خمیده از بار حق الناس شروع کنم...
از اون سال منم از همه حلالیت مطلبم...
امسال با خودم گفتم حلالیت طلبیدن فقط کافی نیست خودتم باید حلال کنی...
برای همین قبل از شروع ماه رمضون گفتم محدثه تا دلت رو صاف نکنی با آدما ماه رمضون هیچ فایده ای نداره
نتیجه سه روز تلاش و تو سر خودم زدن شد یه دل صاف با آدما...
حلال کردم خدا...
تو هم حلالم کن...
شونه هام سنگینه...
هیچی ندارم...
دستم خالیه خالیه....
+سحر های پر از دلتنگی...
افطار های پر از بغض...
+
آدم وقتی میخواد بره یه مهمونی مهم از یه ماه قبل تدارک میبینه و همه اش میگه چی بپوشم و برای صاحب خونه چی کادو ببرم.
از خدا هم بالا تر مگه هست؟؟ مگه مهمونی مهم تر از مهمونی خدا هم هست؟؟؟
حالا من مهمون خدا شدم ولی هیچی ندارم که به صاحب خونه بدم....
با دست خالی خالی اومدم...
حتی لباس خوبی نداشتم که تنم کنم...
فقط فقط به این امید اومدم که صاحب خونه دستم رو بگیره ، که صاحب خونه بغلم کنه...
آخ ینی میشه بغلم کنی؟؟ میشه زیر گوشم بگی خوش اومدی؟؟؟
+ دیشب دل تو دلم نبود...
بعضی چیزا قابل وصف نیست...
مثل حال دیشبم...
+ من هر شب تیکه تیکه میشم و هر تیکه ام رو میفرستم یه گوشه ی دنیا
قلبم میره مشهد و دخیل میبنده....
دست هامو راهی میکنم کربلا و دست چپم میچسبه به ضریح امام حسین و دست راستم میره ضریح آقا ابالفضل رو میگیره
لبم رو میفرستم نجف تا بره بشینه توی صحن و ذکر بگه....
چشم هامو بدرقه میکنم به سمت کاظمین تا برن و با اشک هاشون غبار از حرمین بشورن
پاهام میرن مکه و به گرد کعبه میچرخن و میچرخن
گوش هام رو میفرستم مدینه تا برن بشینن کنار بقیع به انتظار شنیدن صوت قرآن حضرت محمد....
+ شاعر میگه من از عشق بارون به دریا زدم....
+ به بهار پیام دادم
_ یهو دلم خواست باهات حرف بزنم
برام زد
+ یهو دلم خواست به حرفات گوش بدم
اینجور وقتا دلم میخواد زمان کش بیاد و من همه حرفامو واسه بهار داد بکشم ، اینجور وقتا دلم میخواد همه فاصله رو از بینمون بردارم و بیام قم تا باهم بریم حرم حضرت معصومه و من بدون اینکه چیزی بگم فقط سر روی شونه هاش بذارم...
اینجور وقتا....
+ یکی میگفت آشفتگی درمان نداره....
به قول شاعر " آشوبم آرامشم تویی..."