قربونت برم خدا چقدر غریبی رو زمین.....

يكشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۵:۰۷ ب.ظ

 

 

رادیو را روشن کرده ام روی تخت نشسته ام و " موبی دیک " میخوانم  ، مدام پشت سر هم خمیازه میکشم و چشمان پر از اشکم را میمالم ، کتاب سنگینی ست ، مجبورم هر خط را یکی دو بار بخوانم و هر چقدر جلو تر میروم احساس یک آدمی را که فقط حروف الفبا را بلد است و آن وقت با کمال اعتماد به نفس کتاب القانون فی‌الطب شیخ رئیس را برداشته و میخواهد یک شبه تمامش کند.

 

 

دستم را روی چشمانم میکشم و گیج و منگ به اسامی اسطوره هایی نگاه میکنم که کنار هم ردیف شده اند و انگار نه انگار که همین چند روز پیش درس اسطوره شناسی یا همان تمثیل شناسی را پاس کرده ام و هر خط که میخوانم حیرتم بیشتر میشود و با خودم میگویم مگر میشود یک آدم انقدر ذهنش پر از اطلاعات باشد و بتواند این اطلاعات را به هم ربط بدهد و یک رمان بنویسد ، و بعد یاد خطی خطی های خودم می افتم و خنده ام میگیرد ، خنده میگیرد از این همه حماقتم ، خنده میگیرد از روزهایی که نوشتم و فکر کردم خوب مینویسم ، خنده میگیرد از روز هایی که خواندم و فکر کردم خیلی میدانم....

فصل دو را که تمام میکنم کتاب را میبندم و روی تختم دراز میکشم و به سقف زل میزنم ، از دیشب تا حالا تنها دو فصل که در مجموع میشود سی و هشت خوانده ام و حالا مثل یک دونده ای که در مسابقه ی دوی ماراتن شرکت کرده است ، خسته و بی رق روی تخت افتاده ام و تک تک کلمات را با خودم مرور میکنم و فکر میکنم به لازاروسی که با شکم دریده شده  رو به روی خانه ی مرد توانگر افتاده و فکر میکنم به مرد توانگری که لباس ابریشمی قرمز به تن دارد و هر روز قرمزشی اش بیشتر میشود...

چشمانم را میبندم ، اخبار دارد از قیمت سکه و ارز میگوید ، بی ارزش ترین چیز هایی که زندگی همه ی ما به آن گره خورده... بازار مصرفی لعنتی.... تمام زندگی همین است " پول" و دیگر مهم نیست که افکار ها در چه سمت و سویی حرکت میکنند ، همه ما پیروی یک سری افکار خاص ، با چهارچوب های معین شده هستیم ، افکاری که دیگران برایمان تعیین میکنند و خودمان هیچ دخالتی در آن نداریم ، برای ما فقط پول مهم است و دیگر مهم نیست که چه اتفاقی دارد می افتد ، یا درک جهان اطراف اهمیتی برایمان ندارد ، همین که جیبمان پر از پول باشد ، بس است ، دیگر آمار مرگ و میر پرندگان و ماهی ها و دلفین ها چه اهمیتی دارد؟؟ چه اهمیتی دارد آن سر دنیا آدم ها را دسته دسته میکشند ؟؟ مهم ترین اتفاق میتواند همین بالا و پایین شدن ارز باشد و به درک که هوای شهرمان آلوده است ، به درک که جنگل های گلستان آتش گرفت اصلن جنگل میخواهیم چه کار ، میدانید سالانه چقدر هزینه مصرف نگه داری همین چند درخت میشود؟؟ اصلن همان بهتر که بسوزد ، ما کار های مهم تری داریم ، کلی جنگ نکرده و آشوب های راه نیانداخته در آستینمان قایم کرده ایم که باید برویم به آن ها سر و سامان بدهیم ، این مسائل مسخره ربطی به ما ندارد ، حالا کره ی زمین بدون درخت یا با درخت چه فرقی دارد؟؟ مهم ما هستیم که اشرف مخلوقاتیم و باید طوری زندگی کنیم که همه ی مخلوفات بفهمند که ما بالاترین حد خلقتیم حالا ثابت کردن این موضوع اندکی هزینه هم دارد و  خدا شاهد است ما مجبوریم وگرنه دوست نداریم خون کسی را بریزیم یا حق کسی بخوریم....

جهان پر از سیاهی... جهان پر از ظلمت....

 

خدایا پس کی ،  سپیده دمی که به آن قسم خورده ای این ظلمت را میکشند ، پس کی تمام میشود این سیاهی.....

خدای من...

بتاب بر این جهان پر ظلمت...

. ای نور ، ای منور تر از نور بتاب بر این جهان پر تاریکی....

خدای من....

این جهان متمدن فقط تو را کم دارد...

بتاب...

بتاب....

 

 

 

 

 

+ فدای چشمانتان آقا که به خاطر تمام بدی های من و دنیا  ، تر میشود......

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۰۴
محدثه مهران فر

نظرات  (۳)

۰۴ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۴۸ المستغاث بک یا صاحب الزمان
:(
پاسخ:
:(
تو یه کتابی خوندم که نوشته بود ..یادگرفتم که نوز خیلی چیزا هست که باید یادبگیرم..به بقیه ادما کاری ندارم..خود من وقتی یه کتاب رو تمام میکنم دوتا حس بهم دست میده یکی اینکه اوف ببین چقدر حالیم هست و یکی هم اینکه هنوز هیچی از دنیا و خدا نفهمیدم.......پول..دلار...ارز...زنای سرزمینمون برای یدست اوردن این کاغذ خیلی هاشون بدون نیاز بهش دارن کار میکنن و مادر بودن و همسر بودنشون رو فراموش کردن......به قول یه حرف اینقدر نگید مهدی بیا تا حالا از ته دلتون خواستید که بیاد؟
پاسخ:
من کلن بعد از خوندن هر کتابی حس میکنم هیچی نمیدونم :|

هعی...
پول بی ارزش
جهان مصرفی...
هعی....
ما پشت ارزوهای کوچکمان مانده ایم و ان مرد....درد می کشد
کاش بیاید....کاش هر بار که کار بدی می کردم محکم میزد در گوشم....

پاسخ:
کاش.....
:(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">