آرامش های شبانه...

سه شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۳۵ ق.ظ

 

+ دارم به خودم میگم ینی میشه تو زندگی یه تغییر و تحولی به وجود آورد و با نا امیدی به تصویرم توی آیینه خیره میشم که یه حسی از درون بهم میگه " میشه میشه..."

لبخند میشنه رو لبام :)

 

 

 

+ کاش بارون بیاد...

از اون بارون هایی که میشه ساعت ها زیرش راه رفت و فکر کرد....

 

 

+چشمام رو که باز میکنم میبینم اتاقم پر شده از بوی پرتقال....

دوباره چشمامو میبندم و رویای باغ پرتقال رو محکم بغل میکنم....

 

 

+دوست دارم مثل یه پرنده ، بال بزنم و برم اون دور دورا....

 

 

+حس عجیب غریب.....

احساس میکنم رها رها شدم...

آره خودشه...

پیداش کردم....

رها... رها....

 

 

 

+ با هیچ کلمه ای نمیتونم حالم رو توصیف کنم...

انگار کسی داره ته دلم رو قلقلک میده و یه نفر آروم دست کرده لای موهام و میخواد یه دسته گل های وحشی رو بینشون جا بده....

حس عجیب....

 

 

 

+ لبخند کش دار... :)

 

 

+ خدایا شکرت

شکر

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۶
محدثه مهران فر

نظرات  (۲)

۲۶ آبان ۹۴ ، ۱۴:۱۶ جواد شیخ الاسلامی
سلام
حتمن نکته ی مهمی نیست!
ولی میخوانیمتان.
پاسخ:
سلام:)
خیلی خیلی خوشحال میشم وقتی میبینم که میخونید :)
خوب شد آدرس گذاشتین
بله که میشه
منم دوس دارم برم اون دور دورا خیلی دور
پاسخ:
:)
بریم اون دور دورا....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">