هذیان شبانه
چهارشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۰۶ ق.ظ
+امروز داشتم به این فکر میکردم که چرا ما انقدر غمگینیم؟؟؟
چرا هیچ وقت از شادی هامون برای هم نمیگیم؟؟
چرا تا یه اتفاق خوبی برامون میوفته ، میگیم به کسی نگیم چشمون میزنن؟؟
چرا همیشه منتظر یه اتفاق بدیم؟؟؟
چرا؟؟؟
چرا؟؟؟
+ دیدن خنده های دوستت میتونه بهترین اتفاق توی یه روز بارونی پاییزی باشه :)
خدایا شکرت...
شکر....
+ یه حسی دارم....
با اینکه حس عجیب و غریبیه ولی دوست داشتنیه....
:)
+بخند.... انقدر بلند بخند تا صدات به آسمون برسه...
+ شاعر میگه : لحظه ها را انتظارم ، انتظارم روز و شب / در هوایت بی قرارم ، بی قرارم روز و شب....
+ خدایا....
دوست دارم :)
+ کلی کار انجام نشده دارم ، ولی حس انجام هیچ کاری نیست...
هوای سرد پاییزی بدجور بی حسم کرده....
۹۴/۰۸/۲۰