ای فریاد رس درماندگان....

سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۲۷ ب.ظ
 
 
_ هر چقدر سعی کردم خودم آروم کنم نشد...
کتاب خوندم ، ورزش کردم ، گل هامو آب دادم ، نقاشی کشیدم ، رادیو گوش دادم ، نماز خوندم ، فایده نداشت....
سینم داشت میترکید از این حجم فکر و بغض و غربت....
 
 
 
_ رفیق روزهای بی کسی...
رسم رفاقت این همه دوری نیست...
سه ماهه ندیدمت...
دلم تنگه آقا...
خیلی تنگ‌‌‌... 
کاش الان چشمام رو میبستم و وقتی باز میکردم توی صحن بودم....
 
 
 
_ فکر میکردم روزای خوب داره آروم آروم میاد
ولی سخت در اشتباه بودم...
سخت.‌‌‌...
 
 
 
_ باید دویست صفحه کتاب رو خلاصه کنم و هیچی ازش نخوندم
ینی خوندم ولی هیچی نفهمیدم...
مغزم کار نمیکنه....
خستم خیلی خسته....
 
 
 
_ کاش یکی امشب شونه هامو بگیره و تکونم بده و داد بکشه راضی باش به رضای خدا....
 
 
_ یکتا میگه کاش بریم یه جا داد بکشیم
میگم یه جوری داد بکشیم که خدا دلش برامون بسوزه
میگه هم داد بکشیم هم گریه کنیم
میگم: ای فریاد رس درماندگان....
سکوت میکنه....
 
 
 
_ پر میگیرم...
تموم میشه همه چیز‌...‌
من میدونم....
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۱۴
محدثه مهران فر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">